سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نادر - رو به سوی شهر خورشید

 

دانش، بالاترین رستگاری است . [امام علی علیه السلام]

 
 

مدیریت| ایمیل من

| خانه

پایین

?نادر

پنج شنبه 85/7/27  ساعت 1:28 صبح

دلت را به خدا بسپار

همه ی هستی را نیرویی فرا گرفته است که تو را نیز حمایت می کند.

این نیرو  نگران توست.

این نیرو همواره در دسترس است .

اگر این نیرو را از دست بدهی خودت مقصری.

اگر  درها و پنجره های اتاقت را ببندی

خورشید بیرون را نپوشانده ای

بلکه خودت را در تاریکی محبوس کرده ای.

حتی اگر درها را بگشایی

پنجره ها را باز کنی

و پرده ها را هم کنار بزنی

باز اگر چشمانت را بسته نگه داری

جز تاریکی نصیبی نخواهی برد.

 

نسبت ما با خدا نیز چنین است:

عشق او همواره در دسترس است

اما دل ما گشوده نیست.

دلت را به خدا بسپار.

بگذار خداوند  تپش های هماهنگ با هستی را به آن الهام کند.

دلی که هماهنگ با نبض هستی نامتناهی نمی تپد

دل نیست پاره ی گل است.
نظر شما( )
?نادر

پنج شنبه 85/7/27  ساعت 1:23 صبح

برای تغییر دادن الگوهای فکری خود چکار کنیم

وقتی احساس می کنید که درحال قضاوت، حسادت، طمع

یا امثال آنها هستید می توانید از این دستور استفاده کنید.

مرحله اول: نفس خود را عوض کنید.

هروقت می خواهید الگوهای فکری کهنه خود را تغییر دهید،

 بهترین راه استفاده از نفس است. تمام عادتهای ذهن به تنفس

 مربوط هستند و با تغییر نوع نفس، شکل آنها عوض میشود.

 برای این منظور به طور عمیق نفس خود را خارج کنید. شکم

 را به داخل بکشید و هنگامی که نفس را خارج میکنید، در

 ذهن خود مجسم کنید که الگوی فکری ناپسند از شما دور میشود.

 به محض اینکه به نفس کشیدن خود دقت می کنید و آن را تغییر

 می دهید، فکر و قضاوت ناپدید می شود.

مرحله دوم: حالا هوای تازه را عمیقا وارد ریه های خود کنید.

این کار را دو سه بار انجام دهید و ببینید چه اتفاقی می افتد.

احساس تازگی عجیبی در شما پیدا میشود. تفکر منفی و ناپسند

 شروع به ناپدید شدن می کند. وقتی این کار را انجام میدهید،

 مشاهده می کنید که ذهن به جای دیگری حرکت می کند.

این دستور ساده را بکار ببرید و از نتیجه آن شگفت زده شوید.

) از تکنیکهای مراقبه ای اوشو)


نظر شما( )
?نادر

دوشنبه 85/7/24  ساعت 12:55 صبح

کلام خدا

آنچه می خوانیم آیاتی است از سوره زمر:

کسانی  که  سخنان  را می شنوند  و آنگاه از بهترین آن  پیروی می کنند؛

اینانند  که  خداوند  هدایتشان  کرده است و اینانند  که خردمندانند .

 

بگو ای بندگانم که زیاده بر خویشتن ستم روا داشته اید؛از رحمت الهی

 نومید نباشید ؛ چرا که خداوند همه گناهان را می بخشد؛ که  او بسیار

 آمرزنده و مهربان است .

 

 آیا خداوند بنده اش را بسنده نیست ؟

 

 بگو خداوند مرا کافی است ؛ که اهل توکل بر او توکل می کنند .

 

 آیا کسانی که می دانند ؛ با کسانی که نمی دانند برابرند ؟!

 

 خداوند ارواح(خلق)را دروقت مرگشان میگیرد ؛ و ارواحی که مرگشان

 نرسیده در حال خواب می گیرد؛ سپس جانهایی را که حکم به مرگ آنها

 کرده است نگه می دارد ودیگران را تا وقت معینی (تا زمان مرگشان)

باز می فرستد. در این کار دلایل روشنی است برای آنان که می اندیشند .


نظر شما( )
?نادر

جمعه 85/7/21  ساعت 2:55 صبح

سالکی در همه ایام خدا با او بود/ او نمی دیدش و از دور خدایا می ک

با قلب، روح، ذهن و با تمامی نیرویتان به خدا عشق بورزید.

 

خداوند تنها به این علت دور به نظر می رسد که توجه تو به خارج،

یعنی آفرینش او معطوف شده است، نه به درون، یعنی ذات او، هرگاه ذهنت

در پیچ و خم هزاران اندیشه ی دنیوی سرگردان می شود، صبورانه آن را

به یاد خداوند هدایت کن. به این ترتیب، دیر یا زود، او را همواره نزد خویش خواهی یافت؛

خدایی که با زبان خودت با تو سخن می گوید و چهره اش از هر گل و بوته

و از هر برگ گیاه، تو را می نگرد. آن گاه می توانی بگوییمن رها هستم! با ردای

لطیف روح پوشیده شده ام و بر بال های نور، از زمین به آسمان ها پرواز می کنم.

و چه سروری هستی ات را فرا می گیرد!

 

دنیا عادت های بدی در تو به وجود می آورد. اما عهده دار خطاهایی نیست

که در اثر آن عادت ها از تو ناشی می شود. پس چرا

همه وقت خود را به این دوست فریب کار ( دنیا ) اختصاص می دهی؟

یک ساعت از روز را برای تفحص علمی درباره ی روح اختصاص بده.

آیا پروردگار که اعطا کننده زندگی، خانواده، ثروت و هر چیز دیگری به توست، سزاوار

یک بیست و چهارم از اوقات تو نیست؟

 

در هر فرصت کوتاه، ذهنت را در اندیشه بی کران او غوطه ور ساز. با او صمیمانه

صحبت کن. او نزدیک ترین نزدیک ها و عزیز ترین عزیزهاست.

او را همان گو نه دوست بدار که فردی تهیدست، پول را، مردی مشتاق،

محبوبش را و غریقی، نفس را، دوست دارد. وقتی به شدت مشتاق خداوند باشی،

او بر تو آشکار خواهد شد.

 

به وصل آن قادر مطلق، حضور جاوید و آن حاضر مطلق درآیید، آنگاه همه

                                            چیز از آن شما خواهد بود؛ قدرت، فراست، بصیرت و آزادی در شما افزون خواهد شد.
نظر شما( )
?نادر

پنج شنبه 85/6/2  ساعت 12:30 صبح

عمق زندگی

ترجیح میدهم گلی باشم که با تمام رونقش گل میکند و میمیرد

تا اینکه درختی باشم که هیچوقت گل نمی دهد...

ترجیح میدهم شراره ای باشم که برای لحظه ای با آتشی پر تاب میسوزد و ناپدید میشود

تا اینکه چراغی باشم که نمی تواند راه را برای کسی روشن کند...

ترجیح میدهم شهابی باشم که نوری زیبا در بر دارد

تا اینکه سیاره بزرگ مستقر خوابی باشم...

روزهایم را در تلاش برای طولانی تر کردن آنها هدر نخواهم کرد

 

بلکه از وقتم استفاده خواهم کرد

من متولد شده ام که زندگی کنم، نه برای اینکه در دنیا وجود داشته باشم...

منبع: وبلاگ نور


نظر شما( )
?نادر

سه شنبه 85/5/3  ساعت 4:57 صبح

ای خدا

ای خدا

 

ای نور همه ی نورها

ای نور آسمانها و زمین

ای روشنی بخش ستارگان

بر من که زائر محراب مقدس تو ام

در ظلمت دورانها بتاب.

 


نظر شما( )
?نادر

شنبه 85/4/31  ساعت 2:50 صبح

بدون شرح!!!

می گفت  تا منو دید گفت :" تو با خودت چکار کرده ای.

اگر فقط چند روز دیگه هم به این خودخوری ادامه بدی

و اینطوری به خودت فشار بیاری  سکته کردنت حتمیه.

چرا اینقدر  بابت فلان(دقیقا شکستش را متذکر میشود)

غصه میخوری؟ میدونی اگر اون خواسته ی تو برآورده

 میشد  تو به کجا کشیده میشدی؟! عاقبت اون برنامه,اونی

که تو تصور میکردی نبود ".

 

و طاهر بقیه ی ماجرا را برایمان تعریف کرد, اینکه آن

 مردخدا, مشکلات و مسائل زندگی طاهر را با جزئیاتش

برایش بازگو کرده  و بعد هم راهنمائیش کرده  و اینکه

 چطور صحت راهنماییها و سخنانش در باره چگونگی

جریان امورات زندگی طاهر با گذشت زمان دقیقا ثابت

 شده و این در حالی بوده که طاهر برای اولین بار آن

شخص را می دیده و تازه  ایشان هم در جایی  بسیار

دور از محل زندگی طاهر زندگی میکند و طاهر طی

سفری که به آنجا داشته بطور اتفاقی با او آشنا شده و

به دیدنش رفته.

 

این انسان  همه چیز را میدانست اما چگونه؟

 

چرا ما نمی دانیم؟

 

مگر ما هم انسانی  دقیقا نظیر او نیستیم؟پس چرا نمیدانیم؟!

 

براستی او کیست؟

 

براستی  کیست انسان؟

 

در اندیشه ام.

 


نظر شما( )
?نادر

چهارشنبه 85/4/28  ساعت 1:12 صبح

ابعاد وجود انسان

بنام  خدا

 

 

وجود  انسان  دارای  ابعاد متعددی می باشد. به عبارت دیگر می توان گفت

که ما با چند بدن(حتی شاید بیش از یک و یا دو بدن) زندگی می کنیم.در یک

تقسیم بندی کلی وجود هر انسانی از روح ,پریسپری و کالبد فیزیکی تشکیل

یافته است.

 

روح  هسته ی وجود انسان و خویشتن حقیقی او می باشد.ماهیت متعالی روح

چنان است که  نمی توان درباره اش چیزی  گفت(زیرا ما تنها قادر به وصف

 چیز هایی هستیم که بتوانیم درباره ی آنها بیندیشیم یا به عبارت دیگر آنها برای

ذهن ما قابل درک باشند , اما مرتبه روح  بالاتر و برتر از ذهن است ).

 

پریسپری  که البته اسامی متعددی دارد(مثل کالبد اختری-کالبد اثیری- کالبد رویا

بدن نورانی -کالبد مثالی و...). لطیف تر از بدن  مادی  بوده ومحدودیت های به

مراتب کمتری را نسبت به آن دارد(مثلا با چنان  سرعت بالایی حرکت می کند

که  انتقال آن از مکانی به مکان دیگر به طور آنی انجام می گیرد. با برون فکنی

پریسپری  و قرار گرفتن آگاهی در آن ,شخص ,در هر لحظه در جایی است که

اراده کرده است باشد وآنگاه که قصد رفتن به جایی دیگر را داشته باشد صرف

قصد کردن کافی خواهد بود تا در همان لحظه در مکان مورد نظرش قرار گیرد

دقیقا همانگونه که در وضعیت رویا صورت می پذیرد و می بینید که انتقال شما

از مکانی به مکان دیگر که شاید در سفر با کالبد فیزیکی و با استفاده از سریع

-ترین وسایل نقلیه  ساعتها و حتی روزها به طول می انجامد ,  در یک لحظه

صورت می گیرد).

 

 

ودر نهایت:

 

کالبد فیزیکی  که متراکم ترین , زمخت ترین و محدود ترین بعد وجود انسان

می باشد.

 

  

ادامه دارد...

 


نظر شما( )
?نادر

سه شنبه 85/4/13  ساعت 3:32 صبح

قلاب های ذهنی

رهایی یعنی آزاد شدن از تمام قیودات فکری وباوری.همه بایدها و

نبایدها. همه خواهشها انتظارها و اشتغالات صرفا مادی و اعمال

نفوذ ذهنی بر کل وجود. رهایی به معنای اخص کلمه زمانی است

که ذهن تحت تسلط وجود قرار می گیرد. قابل توجه اینکه تجربه

عدم رهایی را طی سالیان متمادی از عمر خود داشته ایم.همانگونه

که متوجه نیروی جاذبه و فشار هوا روی خود نیستیم.

ذهن انسان دایما در ترافیک افکار مختلف, آموخته های قبلی تفکرات

مثبت و منفی, تعریف های درست و نادرست, بر چسبهای خوب و بد

, تحلیل نمودن, قضاوت, حکم صادر کردن, دفاع کردن, جنگیدن,

 محکوم کردن و غیره است. حتی زمان هایی که خوابیم این ترافیک

افکار به شکل رویاهای مختلف ذهن ما را اشغال می نماید.

واقعیت این است که ذهن انسان وجود او را تحت تسلط خود درآورده

است یا به عبارتی او را در قلاب های خود اسیر نموده است. ذهن

تمام تجلیات وجود انسان را تحت الشعاع قرار داده است.انگار تمام

وجود ذهن است.

ذهن انسان دایما در جستجوی مسئله است در جستجوی کشف مشکلی

جدید. حتی اگر مشکلی وجود نداشته باشد ,خلق می کند. مثلا احساس

امنیت در آینده را مطرح می کند و دست به طراحی های عدیده می زند.

 

ذهن انسان دائما او را به قلاب می کشد.قلاب های گوناگون و مختلف

که به اشکال مختلف او را در گیر می کنند.همان گونه که قلاب ماهی

-گیر دهان ماهی را سوراخ میکند و موجب رنجش او می شود.

قلاب های ذهنی وجود انسان را به اسارت می کشند,او را از معنا و

 رسالت وجودی خود دور می نمایند,در او تنش  وانقباض جسمی و

 روانی ایجاد می نمایند و موجب رنجش او می شوند.

گاهی آنقدر در این قلاب ها گرفتار می شویم که سرانجام به بیماری

احساس ضعف شدید جسمانی و روانی,ضعف اعتماد به نفس,احساس

حقارت,ارتباطات ناموثر,زودرنجی,عصبانیت و.... مبتلا می شویم.

بسیاری از این قلابها ریشه در تفکرات و آموخته های بسیار قدیمی,

باورهای دیکته شده ی پریشان و الگوهای شرطی شده در زندگی ما

 دارند.

 

این قلاب ها باز شدنی هستند مشروط بر اینکه آنها را بشناسیم و

نسبت به آنها آگاه باشیم.آگاهانه نگاه کنیم و مشاهده گر این قلاب ها

باشیم.

شاید اولین و"مهمترین گام" نگاه کردن به آنها و شاهد خاموش آنها

بودن باشد. نگاه کردن به بازی ها,بهانه جویی ها   و عشوه گری

-های ذهن و درگیری های بسیار آن.

آگاهی از عدم رهایی خود مرحله مهمی است ,زیرا ابتدا شما باید

شرایط را حس نمایید تا بعد بتوانید آنرا تغییر دهید.بعضی ها آنقدر

از این مصادیق دورند که نمی توانند آنرا تجربه کنند و این حرفها

برای آنها بی معناست.همانگونه که بخش غیر مادی وجودشان را

نمی توانند درک کنند.

مرحله بعدی این است که "متعهدانه بخواهیم" که پیش رویم و در

مسیر باشیم. اگر چه  رسیدن  به رهایی کامل  کار بس دشوار و

 شجاعانه ای است ولی  تا هر قدر که بتوانیم پیش برویم حایز

اهمیت است.

 

فقط بیست دقیقه در روز وقت صرف کنید. به تفکرات وپدیده های

اطراف خود نگاه کنید,قدری با آنها باشید.... سپس به تدریج با

آرام سازی تن وروان در سکوت وسکون قرار بگیرید.کاملا

مشاهده گر باقی بمانید و گوش فرا دهید و صبر کنید.

 

در سکوت درون و با گوش جان دیر یا زود الهامات درونی و

احساسات اصیل خود را تجربه خواهید نمود و این آغازی

خواهد شد برای بودن در مسیر .

 

در پناه  خدا

شاداب و موفق باشید.

 

 

 

 


نظر شما( )
?نادر

سه شنبه 85/4/13  ساعت 3:22 صبح

هوش باطنی(ماورائی)

هوش بر دو گونه است هوش ظاهری که مجموعه عوامل و امکانات ذهنی

برای درک و دریافت و پاسخگویی مناسب به محرکهاست ودر روانشناسی

اصطلاحا هشیاری (1 (نامیده می شود و آگاهی بر مسایل فیزیکی جهان

پیرامون ما را میسر می سازد. گونه ی دیگر هوش باطنی(ماورایی)است

که مراتب نازل آن از دیدگاه دانش فراروانشناسی به ادراکات فوق حسی

 (E.S.P) تعبیر می شود یعنی آنچه از افاضات و اشراقات که بدون دخالت

حواس ظاهر به قلب و ذهن انسان وارد می شود و مقید به زمان و مکان

نیستند. برای رسیدن به مرتبه ی این هشیاری  ماورایی گذر از هشیاری

عادی و بستن دریچه های حواس  ضرورت دارد. به عبارتی رها کردن

این هشیاری معادل بیهوشی است  و در گفتار مولانا آنجا که می گوید:

محرم این هوش جز بیهوش نیست   

                                            مر زبان را مشتری جز گوش نیست

 

بیهوش کسی است که هشیاری ظاهری را رها کرده و از قید آن رسته است

و این عمل سبب محرمیت او و گشایش دریچه های ادراکی مورد نظر است.

 

برگرفته از کتاب سر نی

استاد الماسیان

 


نظر شما( )
<   <<   6   7   8   9      >

بالا

  [ خانه| مدیریت| ایمیل من| پارسی بلاگ| شناسنامه ]

بازدید

302879

بازدید امروز

105

بازدید دیروز

12


 RSS 


 درباره خودم


 لوگوی وبلاگ

نادر - رو به سوی شهر خورشید

 اوقات شرعی

 فهرست موضوعی یادداشت ها

 آرشیو

بنام خدای عزیز دل
کیمیاییست عجب بندگی پیر مغان
آنکه شد محرم دل
ریلکسیشن
به خودآ
هاله بینی
آغاز
کشف جان
هوش باطنی(ماورائی)
ابعد وجود انسان(روح جسم پریسپری)
رهایی از قلابهای ذهنی
عیدتان مبارک
نیایش
مردان خدا
بنیاد کودک
تشکر
انگلیسی
روانشناسی(کنترل و برنامه ریزی ذهن)
به سوی او
حرف دل
تصاویر
عمق زندگی
عشق
رابعه عروس بزم فرشته ها
رویا بینی هشیارانه
مدیتیشن
پراتیاهارا
احساس
پرواز روح(برونفکنی)
بیماری و شفا
پاییز 1386
دلت را به خدا بسپار
متفرقه
اکنون جاودانه

 لینک دوستان

هنرهای رزمی
هفت(متافیزیک-ورزش)
پسر آزاد
سارا خانوم(سارا پارسی)
همه چیز با خدا ممکن می شود.
گوهر درون
گریه های پاییزی
بنیاد کودک(موسسه ی خیریه ی رفاه کودک)
متافیزیک_ورزش
گالری عکس پسر آزاد
نیروهای درونی و متافیزیک _ ورزشهای رزمی
Embraced By the Light(Dear Betty J. Eadie)m
در آغوش نور(بتی جین ادی)
His Holiness The 14th Dalai Lama
چهاردهمین دالایی لاما
پنیر شور(دلنوشته های یک بانوی پارسی)
فرشته ی مهر
عظمت خود را دریابیم(متافیزیک)
نکته های خرد زرین
خیالهای بارانی

لوگوی دوستان







جستجو

 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

آوای آشنا

اشتراک