با قلب، روح، ذهن و با تمامی نیرویتان به خدا عشق بورزید.
خداوند تنها به این علت دور به نظر می رسد که توجه تو به خارج،
یعنی آفرینش او معطوف شده است، نه به درون، یعنی ذات او، هرگاه ذهنت
در پیچ و خم هزاران اندیشه ی دنیوی سرگردان می شود، صبورانه آن را
به یاد خداوند هدایت کن. به این ترتیب، دیر یا زود، او را همواره نزد خویش خواهی یافت؛
خدایی که با زبان خودت با تو سخن می گوید و چهره اش از هر گل و بوته
و از هر برگ گیاه، تو را می نگرد. آن گاه می توانی بگویی: من رها هستم! با ردای
لطیف روح پوشیده شده ام و بر بال های نور، از زمین به آسمان ها پرواز می کنم.
و چه سروری هستی ات را فرا می گیرد!
دنیا عادت های بدی در تو به وجود می آورد. اما عهده دار خطاهایی نیست
که در اثر آن عادت ها از تو ناشی می شود. پس چرا
همه وقت خود را به این دوست فریب کار ( دنیا ) اختصاص می دهی؟
یک ساعت از روز را برای تفحص علمی درباره ی روح اختصاص بده.
آیا پروردگار که اعطا کننده زندگی، خانواده، ثروت و هر چیز دیگری به توست، سزاوار
یک بیست و چهارم از اوقات تو نیست؟
در هر فرصت کوتاه، ذهنت را در اندیشه بی کران او غوطه ور ساز. با او صمیمانه
صحبت کن. او نزدیک ترین نزدیک ها و عزیز ترین عزیزهاست.
او را همان گو نه دوست بدار که فردی تهیدست، پول را، مردی مشتاق،
محبوبش را و غریقی، نفس را، دوست دارد. وقتی به شدت مشتاق خداوند باشی،
او بر تو آشکار خواهد شد.
به وصل آن قادر مطلق، حضور جاوید و آن حاضر مطلق درآیید، آنگاه همه چیز از آن شما خواهد بود؛ قدرت، فراست، بصیرت و آزادی در شما افزون خواهد شد.
|