سال نو و نوروز باستانی رو به همه ی دوستان و هموطنان عزیزم تبریک میگم و سالی پربار سرشار از عشق،سلامتی و صلح رو براشون آرزو می کنم.
پ.ن:ناز بانوی قصه، این دفتر رو در حالی شروع کردم که خدا زمزمه های عشق رو در گوشم نجوا میکرد و تو هنوز نیامده بودی و من بی خبر بودم از اینکه مخاطب آنهمه زمزمه ی قدسی تو خواهی بود...و به پایان می رسونمش، در حالی که آنهمه زمزمه در دلم ماند... و آرزوی با تو بودن...با تو مردن... تو بگو بانو، چه باید بکنم با این همه بی تو بودن .... سکوت می کنم بانو... سکوت می کنم... مبادا تارهای نازنین دل خوشگلت به لرزه در بیاد... . . . خنده هایت کافیست چشمهایت دستهایت عطر نفسهایت چشمهایت مست می کنند "بانو" نگذار بارانی شوند سیاه مست می شویم...
(برای س.ا)
پ.ن:از ندا، صبا، میترا، نسترن، سارا، زهرا، کاترین، پدرام، کیان، سعید، پسر آزاد و علیرضا تشکر می کنم که اجازه دادند در این دنیای مجازی، لذت داشتن دوستان و خواهرها و برادرهای حقیقی رو تجربه کنم. دوستتون دارم.