سفارش تبلیغ
صبا ویژن

و هیچکس نفهمید نام پرنده ای که از دلمان پرید ایمان بود - رو به سوی شهر خورشید

 

پسر آدم ؟ چون دیدى پروردگارت پى در پى نعمت‏هاى خود به تو مى‏رساند و تو او را نافرمانى مى‏کنى از او بترس . [نهج البلاغه]

 
 

مدیریت| ایمیل من

| خانه

پایین

?نادر

شنبه 88/3/23  ساعت 4:16 عصر

و هیچکس نفهمید نام پرنده ای که از دلمان پرید ایمان بود

رفت بر باد
دلتان شاد
کاشکی همه جای زندگیتان
آرزوهاتان چنین باد


پ.ن:به یاد تو که رفتی...مهربان...با سیمایی جوان...روحی پیر...غمی گران...آن احمقهای راه بر(RAH BOR )نگفتند چرا چنین خواستندت...

پ.ن:سر افسانه ای همه حماقت چنین خواستینش...بیچاره جز نوازش گلها(شما هم گلی بودین براش در بوستان خدایی که می شناختش)چیز دیگری نمی خواست...به خدایی که او می شناختش...به خدایی که شما می شناسیدش...گویا!!!

پ.ن:یکی بود یکی نبود...زیر گنبد کبود...در زمانهای دور(احتمالا دوره ی قاجار یا قبل از آن)راهزن معروفی بود...معروف به سفاکی و خونریزی...با دار و دسته ای بزرگ و دلاور!!! از دزدان...
روزی از روزها...طبق روال همیشگیشون قصد غارت قافله ای رو می کنن...که می دونستند ثروت زیادی گیرشون میاد...که همینطور هم شد...اما همینجور که دزدها داشتند مال و اموال اون بیچاره ها رو نشون رییسشون می دادند...چشم رییس به چمدانی می افته که به دسته اش آیت الکرسی بسته شده بود...سردسته ی دزدها تا اونو میبینه دستور می ده که همه اموال غارت شده رو برگردونن به صاحبانش همه ی غافله رو هم رها کنند...دزدها از این فرمان رییسشون شاکی میشن...اما رییس
از تصمیمش برنمی گرده...دزدها که میبینن رییس تصمیمش قطعیه جویای علت میشن...می پرسن ما این همه در کنار تو بودیم تا به حال از تو جز غارت و قتل چیزی ندیدیم...میشه علت این کارت رو توضیح بدی؟
و سردسته ی دزدها به سادگی به آن چمدان و آیت الکرسی روی آن اشاره می کنه و میگه:ما دزدان مالیم نه دزدان ایمان...

پ.ن:به دریا مرو گفتمت زینهار     وگر می روی تن به طوفان سپار

نظر شما( )

بالا

  [ خانه| مدیریت| ایمیل من| پارسی بلاگ| شناسنامه ]

بازدید

303145

بازدید امروز

16

بازدید دیروز

11


 RSS 


 درباره خودم


 لوگوی وبلاگ

و هیچکس نفهمید نام پرنده ای که از دلمان پرید ایمان بود - رو به سوی شهر خورشید

 اوقات شرعی

 فهرست موضوعی یادداشت ها

 آرشیو

بنام خدای عزیز دل
کیمیاییست عجب بندگی پیر مغان
آنکه شد محرم دل
ریلکسیشن
به خودآ
هاله بینی
آغاز
کشف جان
هوش باطنی(ماورائی)
ابعد وجود انسان(روح جسم پریسپری)
رهایی از قلابهای ذهنی
عیدتان مبارک
نیایش
مردان خدا
بنیاد کودک
تشکر
انگلیسی
روانشناسی(کنترل و برنامه ریزی ذهن)
به سوی او
حرف دل
تصاویر
عمق زندگی
عشق
رابعه عروس بزم فرشته ها
رویا بینی هشیارانه
مدیتیشن
پراتیاهارا
احساس
پرواز روح(برونفکنی)
بیماری و شفا
پاییز 1386
دلت را به خدا بسپار
متفرقه
اکنون جاودانه

 لینک دوستان

هنرهای رزمی
هفت(متافیزیک-ورزش)
پسر آزاد
سارا خانوم(سارا پارسی)
همه چیز با خدا ممکن می شود.
گوهر درون
گریه های پاییزی
بنیاد کودک(موسسه ی خیریه ی رفاه کودک)
متافیزیک_ورزش
گالری عکس پسر آزاد
نیروهای درونی و متافیزیک _ ورزشهای رزمی
Embraced By the Light(Dear Betty J. Eadie)m
در آغوش نور(بتی جین ادی)
His Holiness The 14th Dalai Lama
چهاردهمین دالایی لاما
پنیر شور(دلنوشته های یک بانوی پارسی)
فرشته ی مهر
عظمت خود را دریابیم(متافیزیک)
نکته های خرد زرین
خیالهای بارانی

لوگوی دوستان







جستجو

 :جستجو

با سرعتی بی‏نظیر و باورنکردنی
متن یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

آوای آشنا

اشتراک