جان نباشد جز خبر در آزمون هرکه را افزون خبرجانش فزون
جان ما از جان حیوان بیشتر از چه؟زان روکه فزون دارد خبر
بس فزون از جان ما جان ملک کو منزه شد ز حس مشترک
وز ملک جان خداوندان دل باشد افزون تو تجبر را بهل
زان سبب آدم بود مسجودشان جان او افزون بود از بودشان
ورنه بهتر را سجود دون تری امر کردن هیچ نبود در خوری
کی پسندد لطف و عدل کردگار که گلی سجده کند در پیش خار
جان چوافزون شد گرشت ازانتها شد مطیعش جان جمله چیزها
مرغ و ماهی وبری و آدمی زانکه اوبیش است و انسان درکمی
جان چه باشد؟باخبر از خیر و شر شاد از احسان و گریان از ضرر
چون سر و ماهیت جان مخبر است هر که او آگاهتر با جان تر است
دوست من آیا میدانستی که این" جان" با این توصیف همان جان" تو" هست؟
و این یعنی اینکه حضوری در تو هست (جزیی از وجودت)که از" اسرار هستی" آگاه است .
جان جواب همه سوالات تو را دارد و" بهترین یار و همراه" توست.
دوست من تا به حال چقدر از جان خودت آگاه بوده ای؟ اکنون چقدر آگاه هستی؟
دلت می خواهد بیشتر ازش آگاه بشوی؟ از دوست و راهنمای آگاهی که هر زمان که
بخواهی برای کمک و راهنمایی به تو حاضر است و حضورش گرما بخش وجود و
زندگیت خواهد بود.
اگر جوابت " بلی" است با من همراه باش در سفر به کشور جان.