سلام
خيلي قشنگ نوشتين خيلي
با تمام وجودم حسش كردم
دلم گرفت
ياد همه خاطراتي افتادم كه....
ياد خاطراتي كه ...
وقتي تصميم به تغيير گرفتم
همه مخالفت كردن
تقريبا 4 سال هست ميگذره
3 سال اول وحشتناك بود
الان بهتر شده اوضاع
چون بقيه دارن مي پذيرن تغييرات رو
خدا اين نعمت رو بهمون داده
تا تغيير كنيم
چرا ديگران نمي پذيرن شخصيتي كه خودمون مي خوايم بسازيم
ادما مث شتر شدن
هر چي بار ميزارن رو خودشون
بار باوري كه ديگران ازشون ساختن
باورايي كه خودتونم نام بردين
.........
چقدر دلم ميخواد حرف بزنم
.
موفق باشيد